بانــــوی بهــــــار
اشعار دلنشین و خودمونیبانــــوی بهــــــار
اشعار دلنشین و خودمونیروزانهها
همه- ثنـــــای دوست داشتنی ثنــــای دوست داشتنی
پیوندها
- ثنـــای دوست داشتنی ثنــــای دوست داشتنی
- صبح امید صبح امید
- بال خیال بال خیال
- اینجا در این خانه منم اینجا در این خانه منم
- ✿خـــــدا✿ ✿خـــــدا✿
- متن های زیبا متن های زیبا
- * آوای شاپرک ها * * آوای شاپرک ها *
- مرموز مرموز
- آتریسا جون مامان و بابا آتریسا جون مامان و بابا
- من و روزانه هام من و روزانه هام
- تحول تحول
- منصوره ی آسمان ها منصوره ی آسمان ها
- زندگی من زندگی من
- خــدآ ایـنجــاسـت خــدآ ایـنجــاسـت
- فاطمه جون فاطمه جون
- بانوی اردیبهشت بانوی اردیبهشت
- فریادهای خاموش من فریادهای خاموش من
- رحمت بی انتها رحمت بی انتها
- خدا را صدا کن خدا را صدا کن
- ماجراهای خانم توت فرنگی ماجراهای خانم توت فرنگی
- دل واژه های من! دل واژه های من!
- دل نوشته دل نوشته
- دور، ولی آشنا ... دور، ولی آشنا ...
- لحظه هایی برای شاد بودن لحظه هایی برای شاد بودن
- نســــــــــــــــــــیم صبح زندگی نســــــــــــــــــــیم صبح زندگی
- عشقـ ♥ــمون فقط خدا(خدا آب است و ماماهی) عشقـ ♥ــمون فقط خدا(خدا آب است و ماماهی)
- تولدی تازه تولدی تازه
- دهکده ی دخترا دهکده ی دخترا
جدیدترین یادداشت‌ها
همهبایگانی
- مهر 1395 3
- شهریور 1395 2
- اردیبهشت 1395 1
- فروردین 1395 2
- بهمن 1394 1
- دی 1394 1
- آذر 1394 1
- آبان 1394 1
- مهر 1394 6
- شهریور 1394 7
- مرداد 1394 8
- تیر 1394 11
- خرداد 1394 7
- اردیبهشت 1394 10
تقویم
مهر 1395| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | |||||
| 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
| 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
| 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
| 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
جستجو
آمار : 48071 بازدید
Powered by Blogsky
پا به پای کودکی هایم بیا.....
پا به پای کودکی هایم بیا
پا بکوب و لج کن و راضی نشو
بچه های کوچه را هم کن خبر
خاله بازی کن به رسم کودکی
طعم چای و قوری گلدارمان
مادری از جنس باران داشتیم
یا پدر اسطوره دنیای ما
قصه های هر شب مادربزرگ
غصه هرگز فرصت جولان نداشت
هر کسی رنگ خودش بی شیله بود
ای شریک نان و گردو و پنیر !
مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
حال ما را از کسی پرسیده ای ؟
حسرت پرواز داری در قفس؟
سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
هرکجایی شعر باران را بخوان
باز باران با ترانه ، گریه کن !
ای رفیق روز های گرم و سرد
کفش هایت را به پا کن تا به تا
قاه قاه خنده ات را ساز کن
باز هم با خنده ات اعجاز کن
پا بکوب و لج کن و راضی نشو
با کسی جز عشق همبازی نشو
بچه های کوچه را هم کن خبر
عاقلی را یک شب از یادت ببر
خاله بازی کن به رسم کودکی
با همان چادر نماز پولکی
طعم چای و قوری گلدارمان
لحظه های ناب بی تکرارمان
مادری از جنس باران داشتیم
در کنارش خواب آسان داشتیم
یا پدر اسطوره دنیای ما
قهرمان باور زیبای ما
قصه های هر شب مادربزرگ
ماجرای بزبز قندی و گرگ
غصه هرگز فرصت جولان نداشت
خنده های کودکی پایان نداشت
هر کسی رنگ خودش بی شیله بود
ثروت هر بچه قدری تیله بود
ای شریک نان و گردو و پنیر !
همکلاسی ! باز دستم را بگیر
مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟
حال ما را از کسی پرسیده ای ؟
مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟
حسرت پرواز داری در قفس؟
می کشی مشکل در این دنیا نفس؟
سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟
رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
آسمان باورت مهتابی است ؟
هرکجایی شعر باران را بخوان
ساده باش و باز هم کودک بمان
باز باران با ترانه ، گریه کن !
کودکی تو ، کودکانه گریه کن!
ای رفیق روز های گرم و سرد
سادگی هایم به سویم باز گرد!
ali
شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 14:35
بسیااااااااااااااااااااااااااار بسیاااااااااااااااااااااااار زیبا ، دوران کودکیمون یادش به خیر
بله واقعاااااااااا یادش بخیر...ممنوووووووووووون آبجی صبای عزیزم
به به هوای اینجام که کودکانه است!
کاش مثل کودکیمان صاف و صادق باشیم
بله واقعااااااااا کاش....
خیلی متشکر از همراهی تون
سلام دوست خوبم خوبین؟
مهلا و ثنا خوبن؟
خیلی خیلی خیلی عالی
رفتم به دنیای کودکی و حالا که برگشتم دلم تنگ شد
سلاااام عزیزم،خوبیم ممنون،چه جااااالب
سلام خوبین؟
این شعرو دوست دارم
سلام عزیزم،ممنونم،
کودکی هایم را زیر
تخته سنگی قایم کردم شاید
روزگاری که
قدکشیدم ...
وگاهی دلم تنگ کودکی هایم
شد
کنارتخته سنگ
نشانی ازآن بگیرم
حال که سالها از آن دوران میگذرد
به هوای دلتنگی های کودکی ام یادم افتاد
سری به ان بزنم
رفتم اما...
نشانی ازآن تخته سنگ نبود
دراین اندیشه
قدم هایم
لرزان تر از قدم های
پیرمرد همسایه ،حس دلتنگی
کنار دیواری به ناگه
فروافتادم
چشم هایم که گشودم
سرم به تخته سنگی خورده بود
ساعتی در خلسه و توهم
ودقیقه ای گیج ومنگ ،وای...
خدای من.!
تخته سنگ کودکی هایم...
سنگ اسیاب
اسیابان پیر شده بود
وقصه ام
نانی درتنور گرم نانوا
-****
سلام،نیمه شبتون به خیر!
حال و احوالتون خوب هست ان شاءالله؟خانواده خوبن؟
لطفا دیر به دیر سر زدن هام رو به حساب بی معرفتی نگذارید،ما به شما و خانواده محترمتون ارادت داریم و دعاگو هستیم.
خیلی التماس دعا
سلام ،وقت شما هم بخیر!
خدا رو شکر خوبیم،نه خواهش می کنم این چه حرفیه!!شما لطف دارید،خیلی متشکرم از حضور سبزتون و نظرات پر از لطفتون
سلام گلم
خوبین؟دخترای گلتون خوبن؟
سلام دوست عزیزم،الحمدالله،ممنون شما خوبین عزیز؟
... بسیاری گمان می‌کردند که پیامبر(ص) انتقام سختی از مشرکانی که سالها به شکنجه و عذاب، قتل و غارت مسلمانان پرداخته بودند، خواهد گرفت؛ ولی حضرت به ابوسفیان فرمود که به مکه برگردد و ...
سلام دوست عزیز به ما هم سر بزن و با نظرات خوبت همراهمون باش
http://www.jonbeshnet.ir/news/68760
سلام ،چشم سر فرصت
عالی بود الهه جان!چه خوش رنگ
ممنون دوست عزیز از حضور و ابراز لطفتون
احسنت الهه خانم از شعرهای زیباتون لذت بردم
بیشتر خاطره انگیزند
خیلی ممنون،شما لطف دارید
دلم می خواد یه روز دل به دریا بزنم و بچه ها رو خبر کنم تا دو باره با هم خاله بازی کنیم به یاد قدیما یه ذره هم از این فضای مجازی محترم دور بشیم.......شاد باشید.....
ممنون دوست خوبم
سلام گلم
ممنون از حضور سبزتون
شعر بسیار زیبایی نوشتین
سلام عزیزم،ممنونم از حضورتون
