بانــــوی بهــــــار

بانــــوی بهــــــار

اشعار دلنشین و خودمونی
بانــــوی بهــــــار

بانــــوی بهــــــار

اشعار دلنشین و خودمونی

یادش بخیر قدیما.....

http://s6.picofile.com/file/8209704976/%D8%B5.gif

یادش بخیر قدیما، دلا پر از خدا بود

ز زرق و برق دنیا، دلای ما جدا بود


یادش بخیر که مردم، راست و حسینی بودن

درستی و راستی رو، همیشه می ستودن


یادش بخیر قدیما، دوز و کلک کم بودش

شیطون بی مروت، پر غصه و غم بودش 


یادش بخیر قدیما، مرام و معرفت بود

برای زنهای ما ،مردونگی صفت بود


یادش بخیر قدیما، صفا تُوی ادب بود

هر کی که بی ادب بود، از قافله عقب بود


یادش بخیر که فرزند، پشت سر پدر بود

نصیحت بزرگتر، همیشه پر اثر بود


یادش بخیر قدیما، بزرگتری بجا بود

احترام بزرگتر، در همه جا روا بود


یادش بخیر که ایزد، همیشه در نظر بود

  یاد خدا به دلها، همواره پر ثمر بود


یادش بخیر قدیما، اداره ها کاخ نبود

اداری هم به مردم، اینقده گستاخ نبود


یادش بخیر قدیما، تلاشه کارگر بود

پارتی و پولِ تنبل، واسش یه دردسر بود


یادش بخیر قدیما، بانک نبود هر کجا

نبود حساب مردم، درگیر سود و ربا


یادش بخیر قدیما، عروسه با حیا بود

برای همسر خود، مظهری از وفا بود


یادش بخیر عروسا، چادر بسر می کردن

با کمبودای داماد، همیشه سر می کردن


یادش بخیر قدیما، لقمه هامون حلال بود

سفره هامون کوچیک و، ساده و بی ملال بود


یادش بخیر بدیها، فقط تُوی خفا بود

کارهای خوب مردم، فقط واسه خدا بود


یادش بخیر زکاتِ ،گندم و جو می دادیم

خمسمونو به موقع، با پول نو می دادیم


یادش بخیر همسایه، عزیزتر از جون بودش

میون شادیهامون، هیچ کی نبود، اون بودش


یادش بخیر دلامون، خیلی به هم سر میزد

یه مرتبه بی هوا، برای هم پر میزد


یادش بخیر که مردم، با همدیگه خوب بودن

کارهای خوب و زیبا، بود که محبوب بودن


یادش بخیر هوا هم، هوای خوبیها بود

هوس نبود دمادم، صفای خوبیها بود


یادش بخیر زمین هم، سخاوتش زیاد بود

دریغ نداشت ز مردم، ارادتش زیاد بود


یادش بخیر آسمون ،چیزی دریغ نمیکرد

ابر، زبرف و بارون ،چیزی دریغ نمیکرد


یادش بخیر بوی نون، میون کوچه ها بود

سهمی ز نون تازه، واسِه پرنده ها بود


یادش بخیر پیرامون، دلیر و مرشد بودن

واسه جوونای ما ،نگین تُو مسجد بودن


یادش بخیر جوونا ،پیر خرابات بودن

روی زمین ولیکن، اهل سماوات بودن


یادش بخیر جبهه بود، جنگ بود و صفا بود

نمود مردونگی، در همه بی ریا بود


یادش بخیر تُو جبهه، کسی زمینی نبود

لباس خاکی به تن، صاف جبینی نبود


یادش بخیر ز جبهه، بوی خدا می اومد

از روی رزمنده ها ،شور و صفا می اومد


یادش بخیر شهادت، آرزوی امام بود

با این سلاح پر خیر، کارا دیگه تمام بود


یادش بخیر کوچه ها، بوی شهادت میداد

هر کوچه و خیابون، عطر رشادت میداد


یادش بخیر قدیما، فرصتا مغتنم بود

شهید برای مردم، عزیز و محترم بود


چی شد، کجاست جماعت، صفای اون قدیما

چی شد، چرا شدیم ما، اسیر دست دنیا


چی شد که کاخ نشینی، رسم زمونه شده

فقیر و بینوا هم، خصم زمونه شده


چی شد که آسمون هم، برف دیگه نداره

مراکز علمی مون،حرف دیگه نداره


چی شد درخت دانش، عمل نداره دیگه

هر کی یه ساز میزنه، هر کی یه چیزی میگه


چی شد که زور و زر کرد، رخنه به زندگیها

چی شد وفا جماعت ، صفای بندگیها

 

چی شد که آلودگی، دامنمون رو گرفت

چرا هوای ناپاک، حنجرمون رو گرفت


بگید چرا جماعت، ما از خدا دور شدیم

برای دنیای دون، جملگی مزدور شدیم

نظرات 11 + ارسال نظر
من... جمعه 20 شهریور 1394 ساعت 01:42 http://www.doorashena.blogsky.com

سلام
خیلی زیبا بود...
واقعا چرا الان اینطور شده....

سلام،ممنون از لطفتون

شهاب الدین جمعه 20 شهریور 1394 ساعت 00:34

گنجشک من آنان که پرهای تو را چیدند
ای کاش پرواز تو را بودند و می دیدند

خرد و خراب و خسته هم باشند ، زیبایند
چشمان تو، ویرانه های تخت جمشیدند

آهوی من چشمان تو، چشمان تو، اصل
چشمان تو، مستغنی از تعریف و تمجیدند

داغند و پر مهرند و در تابند؛ انگاری
دستان تو، دستان تو، دستان خورشیدند

دلتنگی من، نازنین، مدرک نمی خواهد
بر روی کاغذ اشکهایم ، مُهر تاییدند

روزی تو را در اوج می بینند، می دانم
گنجشک من آنان که پرهای تو را چیدند
*****
سلام شبتون به خیر
ان شاءالله که اوقات خوش و احوالتون سلامت باشه
همینطور خانواده محترمتون در صحت و سلامت باشن
التماس دعا

سلام،وقت شما هم به خیر!خیلی متشکر و همچنین،محتاجم به دعا

یاسمین زهرا یکشنبه 15 شهریور 1394 ساعت 22:15 http://ma2doost94.blogfa.com

سلام گلم

فردا روز زیارتی امام رضا(علیه السلام) =(23ذی القعده)است و بنا به روایتی شهادت امام رضا ع.
التماس دعا

سلام یاسمین زهرای عزیز!ممنون،محتاجم به دعا

رضا یکشنبه 15 شهریور 1394 ساعت 12:19

سلام...چی بود این شعر
واقعا زیبا بود با زبانی ساده ولی تکان دهنده
احسنت به شما که چنین اشعار زیبایی را نقل کردید

سلام،ممنونم،شما لطف دارید،

لیلا پنج‌شنبه 12 شهریور 1394 ساعت 22:40 http://gogotala.mihanblog.com

سلام بر بانوی بهار.........................
خوش آمدی به کلبه من ودلم

بله شما درست فکر می کردید....من و شوهرم 6 سال هست که محرم هم هستیم..اما امسال دیگه رفتیم رو خونه و زندگیمون...........

خیلی خیلی خوشحال شدم از کامنت زیبا و تبریک دوستانه شما گلم.....
از این بعد هم منتظر نظرات و طبع گرم شما هستم..............[گل]

بچه هارا از طرف خاله لیلا ببوس و مواظب روح لطیف و حساس دسته گلات باش....بذار از همین کوچکی رابطه دوستانه مادر و دختری برقرار باشد....ان شاءالله که 120 سال هم برقرار بماند[قلب]

آرزو دارم که در کنار خانواده همیشه جمع گرم و دوستانه و صمیمی داشته و در زیر سایه الله زندگی با ذکر خدا و شکر از داده هایش را بهترین مسکن برای هوس های دنیوی خود داشته باشید....
و شما هم ما را دعا بفرمایید زیرا دعای یگدیگر برای هم بیشتر اجابت می شود.........
خدانگهدار شما و خانواده گرمتان باشد[گل][چشمک]

سلام لیلا خانوم گلم،ممنون از لطفتون
من هم خیلی خوشحالم که دوست خوبی مثل شما دارم ،چشم حتما اگه سعادت داشتم
چشم عزیزم،خیلی متشکر از مهربونی ها و دعای قشنگتون
من هم برای شما و همسر محترمتون خوشبختی و عاقبت بخیری رو آرزو می کنم دوست خوبم
در پناه حق...

×پرنسس باباجونم× پنج‌شنبه 12 شهریور 1394 ساعت 08:24 http://e76kh.loxblog.com

سلام الهه خانوم. خوب هستین؟؟
این وبتون هم مثل وب قبلی عالیه امیدوارم حال خودتون و گل دختراتون خوب باشه و همیشه خندون باشین
من این وبتون رو هم لینک میکنم
راستی...شعر خیلی باحالی بود

سلام عزیزم،ممنون نظر لطفتونه،ما خوبیم عزیزم
لطف کردی گلم ،منم لینکتون می کنم
ممنونم از حضور و نظر سبزتون

لیلا چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 21:21 http://gogotala.mihanblog.com

سلام

احسنت..............
بله قدیما صفای دیگری بود که دیگر هرگز از این طرفا پیدا نمی شه.............

مواظب خودت بچه هات و قلب های مهربانتان باشید....
همیشه در پناه حق بهترین زندگی را داشته باشی....
راستی من ازدواج کردم.....گفتم شما هم بدونید

سلام به لیلا خانوم عزیز،خیلی خوش اومدی گلم
خیلی متشکر از لطف ودعای خوبتون...
خیلی خیلی بهتون تبریک می گم،ان شاءالله که در کنار همسر محترمتون زندگی خوب و سرشار از آرامش داشته باشین گلم

تحول چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 11:57 http://leyla-taraghi.blogsky.com

سلام الهه خانوم بانوی بهارم خوبین؟

خیلی خیلی عالی مث اشعار قبلی به دل نشست ان شالله که موفق و سر افراز باشین

سلام لیلا جان دوست خوبم،ممنون خوبم به لطف شما
متشکر از حضورتون،لطف دارین گلم

ایران دخت چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 00:49 http://delneveshtehayedeleman.blogsky.com

چی بگم...؟ فقط امیدوارم دیگه جنگ نشه و همه بدی هاازبین بره انشاالله ...آمین یا رب العالمین...
الهه جان راستی حال و احوال تون خوبه ؟

ان شاءالله.....
خدارو شکر خوبم،ممنونم ایران دخت عزیز، دوست مهربونم

شهاب الدین چهارشنبه 11 شهریور 1394 ساعت 00:45

ای وای مادرم


آهسته باز از بغل پله ها گذشت
در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود
امّا گرفته دور و برش هاله ای سیاه
او مرده است و باز پرستار حال ماست
در زندگیّ ما همه جا وول می خورد
هر کُنج خانه صحنه ای از داستان اوست
در ختم خویش هم به سر کار خویش بود
بیچاره مادرم

***

هر روز می گذشت از این زیر پله ها
آهسته تا بهم نزند خواب ناز ما
امروز هم گذشت
در باز و بسته شد
با پشت خم از این بغل کوچه می رود
چادر نماز فلفلی انداخته به سر
کفش چروک خورده و جوراب وصله دار
او فکر بچه هاست
هر جا شده هویج هم امروز می خرد
بیچاره پیرزن همه برف است کوچه ها

***

او مُرد ودر کنار پدر زیر خاک رفت
اقوامش آمدند پی سر سلامتی
یک ختم هم گرفته شد و پُر بَدَک نبود
بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند
لطف شما زیاد
اما ندای قلب به گوشم همیشه گفت:
این حرف ها برای تو مادر نمی شود.

***

او پنج سال کرد پرستاری مریض
در اشک و خون نشست و پسر را نجات داد
اما پسرچه کرد برای تو؟ هیچ، هیچ
تنها مریضخانه، به امّید دیگران
یک روز هم خبر: که بیا او تمام کرد.
در راه قُم به هر چه گذشتم عبوس بود
پیچید کوه و فحش به من داد و دور شد
صحرا همه خطوطِ کج و کوله و سیاه
طومار سرنوشت و خبرهای سهمگین
دریاچه هم به حال من از دور می گریست
تنها طواف دور ضریح و یکی نماز
یک اشک هم به سوره ی یاسین من چکید
مادر به خاک رفت.

***

این هم پسر، که بدرقه اش می کند به گور
یک قطره اشک مُزد همه ی زجرهای او
اما خلاص می شود از سرنوشت من
مادر بخواب، خوش
منزل مبارکت.

***

آینده بود و قصه ی بی مادریّ من
نا گاه ضجه ای که به هم زد سکوت مرگ
من می دویدم از وسط قبرها برون
او بود و سر به ناله برآورده از مغاک
خود را به ضعف از پی من باز می کشید
دیوانه و رمیده، دویدم به ایستگاه
خود را بهم فشرده خزیدم میان جمع
ترسان ز پشت شیشه ی در آخرین نگاه
باز آن سفیدپوش و همان کوشش و تلاش
چشمان نیمه باز:
از من جدا مشو.

***

می آمدم و کله ی من گیج و منگ بود
انگار جیوه در دل من آب می کنند
پیچیده صحنه های زمین و زمان به هم
خاموش و خوفناک همه می گریختند
می گشت آسمان که بکوبد به مغز من
دنیا به پیش چشم گنهکار من سیاه
وز هر شکاف و رخنه ی ماشین غریو باد
یک ناله ی ضعیف هم از پی دوان دوان
می آمد و به مغز من آهسته می خلید:
تنها شدی پسر.

***

باز آمدم به خانه، چه حالی! نگفتنی
دیدم نشسته مثل همیشه کنار حوض
پیراهن پلید مرا باز شسته بود
انگار خنده کرد ولی دل شکسته بود:
بردی مرا به خاک سپردی و آمدی؟
تنها نمی گذارمت ای بینوا پسر
می خواستم به خنده درآیم به اشتباه
اما خیال بود
ای وای مادرم...
****
*****
سلام شبتون به خیر
ممنون از لطفتون
و عذر میخوام که کم فرصت میکنم بیام و سر بزنم
اما هر بار هم کلی حالم خوب میشه با این شعرای قشنگ
شعر بالا هم از استاد شهریاره،امشب داشتم برای فاطمه میخوندم بلکه گریه یادش بره!
اوقات خوش
التماس دعا

ان شاءالله روح همه ی مادران عزیز سفرکرده شاد و قرین رحمت الهی باشه...
سلام،ممنون وقت شما هم به خیر...خیلی متشکر از شعر بسیار زیباتون،
خواهش می کنم،شما هر وقت که سربزنید خوشحال می شم..
ان شاءالله که فاطمه جان هم حالش بهتر شده،ممنون،محتاجم به دعا

یاسمین زهرا سه‌شنبه 10 شهریور 1394 ساعت 23:45 http://ma2doost94.blogfa.com

سلام الهه جان

خوبین؟دو دختر گل و زیباتون خوبن؟از طرفم هردونازنین رو ببوسین
ممنون الحمدلله خوبم گلمشرمنده عزیزم وبهامو تعطیل کردم
منم خرسندم که اومدین وب سه نفرمون


ممنون از دعاتون ان شاءالله شما وهمسرگرامیتون ودو دختر زیباو گلتون در سلامتی وعافیت باشین وعاقبت بخیر وسعادتمند بشین

وب زیباتون رو لینک کردم

شعر انتخابیتون عالیه

سلام عزیزم،شکر خدا..خوبیم،ممنون،چشـــــم
خواهش می کنم،بهتون تبریک می گم وبلاگ زیبایی دارین
خیلی متشکــر دوست خوبم لطف کردین
محبت دارین شما
منم لینکتون کردم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.